• وبلاگ : اين نجواي شبانه من است
  • يادداشت : چي فکر ميکني؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 21 عمومي
  • پارسي يار : 0 علاقه ، 1 نظر
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رسول 
    سلام شايد بعد از چندين ماه اين اولين نظري باشه که تو يه بلاگ ميدم شايد تصور همين حباب و زندگي محدود اين گوشه گيري رو نصيب منم کرد
    مشکل در اصل زندگي کردن ما نيست خواه ناخواه پردازشي ايست که از جانب خداي متعال براي زندگي ادمي تعيين شده .اما اينکه ما توي چه بستري زندگي ميکنيم تدبير خودمونه !
    خاصيم يا ناخالص
    بنده اوييم يا بنده نفس
    زهد پيشه ميکنيم يا بي پروايي
    هنرمنديم يا دلقک
    فرشيم يا عرش
    ....
    اگر حبابي مي ترکد دليل پايان نيست اصلا بگذار بترکد چه مي شود مگر !
    يکبار براي تمامي بغضهايت بگذار بترکد و فوران کند و رها جايگاه خود را بيابد
    در انديشه ات بزرگ باش بزرگ ببين اما در مقابل اينه وجدان که ايستادي صادق باش صادق
    پاسخ

    سلام/ممنون که نظر دادين/گوشگيري ؟بله شايد/گاهي فکر ميکنم شايد من در حباب گير افتادم وترس از ترکيدن هست ولي اينو خوب اومدين که در مقابل اينه وجدان صدق باشم