• وبلاگ : اين نجواي شبانه من است
  • يادداشت : چي فکر ميکني؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 21 عمومي
  • پارسي يار : 0 علاقه ، 1 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    اون واس اروم شدن دلت بود...

    من فکر ميکنم:

    گاهي حس ميکنم مرگ اينقدر نزديکمه که هر لحظه ممکنه منو در بر بگيره!!

    کلا خيلي ادم نا اميدي نيستم ولي اين حس مرگ مدت زياديه باهامه...سعي ميکنم اينقدر اماده باشم که هر لحظه که اومد بتونم کوله بارمو ببندمو برم!!

    شايد واس اون جمله اول اين قشنگ باشه:
    حاسبوا قبل ان تحاسبوا کن که از ترکيدن حباب نترسي
    پ.ن:
    من نميگم حاسبوا قبل ان تحاسبوا کردم ها...
    پاسخ

    ممنونم/منم همش اين حس باهامه ولي محاسبه كردن كار راحتي نيست ميدونم....راستي تركيدن حباب هميشه هم مرگ نيست يوقتم ميشه ازدواج باشه(خنده)