راس ميگي...
منم ي زماني خيلييييييييييييييي آروم ميشدم با اينايي كه گفتي... دعاي توسل ميخوندم و اشك ميريختم و به قولت با ائمه درد و دل ميكردم سر هر كدوم كه ميرسيدم...
اما الان اصلا نميفهمم چي شد... ب خودم ميام ميبينم اخر دعام! البته اگه دعايي بخونم!!!!!
واقعا ظلم كردم من....خيلييييييييييييييييييييييي.... يه جورايي خرم از پل گذشته و ....
كاش دوباره برگردم ب اون حال و هواي سه چهار سال پيشم.... كاااااااااااااش!