• وبلاگ : اين نجواي شبانه من است
  • يادداشت : كليد قلبم را گم نكرده ام!!!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي
  • پارسي يار : 4 علاقه ، 3 نظر

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام
    چرا نميشه واسه پست آخري كامنت گذاشت..چرا؟!..
    زيبا بود نقاشيتون..حرفاتون..آويزون شدنتون..همش زيبا بود..
    منم دعا كنيد..
    ياعلي
    پاسخ

    عليك سلام....ممنونم:)

    سلام /در دلي جاي دو دوست نيست/در حقيقت به همين عمل کرديد/موفق باشيد
    پاسخ

    عليك سلام.....:)
    + دوستي ديرين 
    سلام
    شوک شدم هم از نقاشي و هم از متن
    دژ مستحکم بود از قديم تازگي نداره حرفي نو بزن
    پاسخ

    ووووووووواااااااااااااااااااااااااااااااااااي سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام ....احوال شما؟؟؟؟اين طرفا؟؟گاوي گوسفندي...اوه اوه دژرو هنوز يادتونه دي: حرف نوم نمياد ..هنوز درگيرم....


    سوغات عطش مبر به دريا

    کآبادي تشنگان کوير است...

    قلب، قفل شدش خوبه ديگه!

    والّا اون قلبهايي که عينهو کاروانسرا مي مونن و صبح تا شب ميهمان هاي جورواجور دارن که خب ... کاروانسران ديگه، نه دل! نه قلب1

    پاسخ

    وعليكم السلام.. خب حاج اقا ميترسم بكل قفلاش باز نشه :)))
    دانه اي که سپيدار بود : دانه كوچک بود و كسي او را نمي‌ديد. سال‌هاي سال گذشته بود و او هنوز همان دانه كوچک بود. دانه دلش مي‌خواست به چشم بيايد، اما نمي‌دانست چگونه. گاهي سوار باد مي‌شد و از جلوي چشمها مي‌گذشت. گاهي خودش را روي زمينه روشن برگها مي‌انداخت و گاهي فرياد مي‌زد و مي‌گفت: "من هستم، من اينجا هستم، تماشايم كنيد ."

    اما هيچكس جز پرنده‌ها‌يي كه قصد خوردنش را داشتند يا حشره‌هايي كه به چشم آذوقه زمستان به او نگاه مي‌كردند، به او توجهي نمي‌كرد. دانه خسته بود از اين زندگي؛ از اين‌ همه گم‌ بودن و كوچكي خسته بود. يک روز رو به خدا كرد و گفت: "نه، اين رسمش نيست. من به چشم هيچ‌كس نمي‌آيم. كاشكي كمي بزرگتر، كمي بزرگتر مرا مي‌آفريدي." خدا گفت "اما عزيز كوچكم! تو بزرگي، بزرگتر از آنچه فكر مي‌كني. حيف كه هيچ وقت به خودت فرصت بزرگ‌شدن ندادي. رشد ماجرايي است كه تو از خودت دريغ كرده‌اي. راستي يادت باشد تا وقتي كه مي‌خواهي به چشم بيايي، ديده نمي‌شوي. خودت را از چشم‌ها پنهان كن تا ديده شوي." دانه كوچک معني حرف‌هاي خدا را خوب نفهميد، اما رفت زير خاك و خودش را پنهان كرد.سال‌ها بعد دانه كوچک، سپيداري بلند و با شكوه بود كه هيچكس نمي‌توانست نديده‌اش بگيرد.
    .....سلام عليكم
    استفاده كرديم.
    درپناه حق.موفق وپيروز باشيد

    پاسخ

    عليك سلام...ممنون خيلي عالي بود حس خوبي ميداد

    بابا قلبه قفل دار:دي
    پاسخ

    :)))

    سلام رز عزيز

    چه عارفانه و حکيمانه!:)

    ولي اين عالي که آدم کليد قلبش رو به هر کسي نده.
    حالا کسي پيدا ميشه دستاش از جنس نور باشه؟؟

    پاسخ

    سلام گلم...نظر لطفته...پيدا ميشه ...فقط مشكلي هست...هنوز قلبمم از جنس نور نيست:(