عالم مصيبتخانه شد دلها زغم ويرانه شد
آزادگي افسانه شد بي ديني آزادانه شد
فرياد از اين اشقيا مهدي بيا مهدي بيا
تا کي گرفتار قفس تا کي اسير و بي نفس
ما را نباشد جز تو کس فرياد رس فرياد رس
اي پور ختم انبيا مهدي بيا مهدي بيا
اي رهنماي محترم مير عرب فخر عجم
حق حسينت از کرم ما را رها کن زين رنج و غم
درمان تو بنما دردها مهدي بيا مهدي بيا
تا کي گرفتار خسان تا کي ذليل نا کسان
اي رهنماي انس و جان وي ناجي ما شيعيان
سردار ملک لافتي مهدي بيا مهدي بيا
هر خانه اي داده شهيد از داغشان قدم ها خميد
اي خلق عالم را اميد موها ز هجرت شد سفيد
تا کي به محنت مبتلا مهدي بيا مهدي بيا
آزادي عنوان کرده اند منسوخ ايمان کرده اند
احکام کتمان کرده اند ما را پريشان کرده اند
تا دين نگرديده فنا مهدي بيا مهدي بيا
ما همه خون جگر دست عزا داريم به سر
بهر شهيدان نوحه گر اي خاتم اثنا عشر
درد ما را ده شفا مهدي بيا مهدي بيا
از حضورتون خوشحال ميشم
الهي شهيد شي