من از حجت تمام كردن خوشم نمي آيد.
دوست دارم بمانم در جهالت خودم.
دوست دارم مشغول جسمم باشم و روحم را كه تمام هستيم است به پشيزي نشمارم.
من منم.
من همينم . با من مگو از او .
اويي كه ...
اين نفس من است.
افسار بريده و بي رحمانه مي تازد.
من او نيستم.
من ... مني در كار نيست.
حجت خدا بر من تمام است.
تسليمم و راضيم به رضاي او.
دلتنگ خدايي هستم كه ...
دلتنگم و غم دارم. غمي سنگين كه تارو پودم را ميدرد.
چه كردم؟؟؟ چه خواهم كرد؟؟؟
كاش اين را نمي نوشتي تا نخواند روحم اين را . تا قلبم را مچاله نكند. تا ياد حجت تمام شده ام نيفتم. تا ...