سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آدمى نهفته در زیر زبان خویش است . [نهج البلاغه]
این نجوای شبانه من است
 
بدون عنوان

 بسم الله الرحمن الرحیم

صبح رفته بودم بیرون موقع برگشتن تو مسیر یه خانوم چادری که خستگی از چهرش میبارید ویه  بچه بامزه بغلش بود در چند قدمی من ایستاد و بچه رو گذاشت زمین وبهش گفت خودت راه بیا من خسته شدم مامان.. اون کوچولو مگه حرف گوش میکرد با کلام کودکانه میگفت نه بغل من دیدم مادر هلاکه بنده خدا رفتم جلو به کوچولوش گفتم ماشالله بزرگ شدی اقا شدی راه برو ببینم بلدی خودت راه بری ولی گوش نمیکرد بهانه میگرفت واقعا چهره این زن خسته واشفته بود دیدم گناه داره به اون موچول گفتم میای بغل من از خدا خواسته پرید بغلم تا یه مسیری با مادرش حرف میزدم مردم چقدر مشکل دارند میگفت همسرم جانبازه مشکل مالی هم داریم چند تا بچه داره به سازمان مراجعه کردم رسیدگی نمیکنند میگن باید بری شهرستان پیگیری کنی

کلی با هم حرف زدیم ناراحت بود ازین که چرا همش کمک به مردم غزه میکنند کاش یکمم به ماها میرسیدند نمیدونستم چی باید بگم

 بهش میگفتم خدابزرگه انشالله درست میشه پیگیری کنید بازم

میدونید من با کمک به تمام کسایی که مشکلات دارند کاملا موافقم چه تو ایران چه خارج ایران ولی واقعا نمیدونستم به این زن چی بگم

کاش یکم بیشتر رسیدگی میکردند


کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....

نوشته شده توسط رز 87/11/9:: 12:31 صبح     |     () نظر
 
شما بگو

بسم رب شهید

صبح داشتم میرفتم میدون صنعت سوار تاکسی بودم راننده وپسر کوچیکش که کنار دستش نشسته  بود مشغول حرف زدن بودن
 پسر بچه  : بابا این کوچه ها چرا اسمشون مثلا 1/6 یا 1/4 هستش
پدر (لبخند)  : تا حالا دقت نکرده بودم
بعد یهو خندیدو گفت شهیدشو جا انداختند شهید 1/4
بعد فرزند کلی خندید : اره یعنی یکی از 4 نفر جانباز شده یا یکیشون شهید شده
واقعا نمیدونم بگم

شما بگو

 


کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....

نوشته شده توسط رز 87/10/5:: 2:41 صبح     |     () نظر
 
عطر وجود

هوالمحبوب

شنیده بودم که ازقبر شهید پولارکی بوی خوشایندی متصاعد میشه
ولی خب  تا خودت به چشمت خودت نه ببخشید با بینی خودت حسش نکنی درکشم نمیکنی
دوسال پیش یکی ازدخترای اقوام میره گلزار شهدا سر مزار عموی شهیدش

بعد شنیده بود که قبر شهید بوی عطرمیده

 یه سر هم میره سر قبر  شهید پلارکی تا از نزدیک ببینه
قرار بود  تسبیحی  تبرک کنه به قبر شهید
روزی که برگشت بهش زنگ زدم دیدم حالش خرابه
کلی از فضا برام میگفت وبویی که به مشامش رسیده بوده
بعد فکر کنم روز بعد بود که مجدد با هم تماس داشتیم
یحالی بود  برام تعریف کرد  یهو توی خونه بوی عطر بلند شد که دنبال بوی عطر بودیم که دیدم مال تسبیحیه که متبرک کرده بودم به قبر شهید
اونطور که خودش میگفت حدود یکهفته ای گاهی این بو میومد
میگفت چون اعتقاد نداشتم خدا بهم نشون داد ازین طریق
مدتی بعد قرار گذاشتیم بریم سر قبر شهید پولارکی
هر کدوم یه رز هلندی خوشگل خریدیم  برای شهید عزیز
اول رفتیم سر قبر عموی شهیدش تا فاتحه ای بخونیم 
من همونجوری که نشسته بودم احساس کردم بوی عجیبی به مشامم میرسه
هی  میگفتم شما هم این بو رو احساس میکنید انگار توی باغ گل نشستیم
هی اطرافو نگاه میکردم که ببینم گلی چیزی دوروبرم میبینم یا نه
جالب که اونا هم یادشون نبود این بو اشنا میزنه
میگفتن حتما کسی اینجا روی قبرا گلاب ریخته ولی من میگفتم این بو از گلاب خوشبوتره
نه بوی گلاب نیست
بعد راه افتادیم به طرف قبر شهید پولارکی
هی که نزدیکتر میشدم این بو شدیدتر میشد

 دیگه یقین پیدا کردم بو عادی نیست
مال دنیا نیست
مربوط به وجود سبز شهیده
خوشابه حال شهدا
شهدایی که از جان ومال خویش به خاطر خدا گذشتند
امتحان سختی بود ولی  انان که یقین پیدا میکنند سرافراز بیرون میان

تا این قسمت مال منه

ادامه مطلب شرح حال خود شهیده

ادامه مطلب رو بخونید حتما

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....

نوشته شده توسط رز 87/10/2:: 7:34 عصر     |     () نظر
 
منتظر

                                       هوالرئوف

میلاد آقا امام هادی علیه السلام رو به شما تبریک میگم

 

به سراغ من دیوانه اگر می آیی  آهسته بیا آهسته............

من درخواب خوشی بی تشویش با تن پوشی پر از یاس سپید غوطه در اندیشه یک پروازم ........................

به پنجره نگاه کن قاصدکی میگرید ...من صدایش را میشنوم و تو باز به من میخندی .....به من میگویی دیوانه...

یاد یه شعر افتادم...... قاصدک هان چه خبر آوردی؟  

از کجا از که خبر آوردی ؟  خوش خبر باشی اما  اما... گرد بام ودر من بی  ثمرمیگردی

انتظار خبری نیست مرا نه زیاری نه زدیارودیاری-باری بروآنجا که بود چشمی وگوشی باکس    برو آنجا که ترا منتظرند ..قاصدک در دل من همه کورند وکرند.....................................

 چرا شاعر این شعر نوشته انتظار خبری نیست مرا..................................؟.

*(یکی بود یکی نبود یه دختری بود که یه نفری رو دوست داشت یروزی یک کتابی از معشوق هدیه میگیره وقتی کتاب رو باز میکنه میبینه لای کتاب یه کاغذی گذاشته دختر ساده سرخوش از آن همه لطف............ کاغذ رو باز میکنه میبینه نوشته:  بروآنجا که ترا منتظرند ...قاصدک در دل من همه کورند وکرند .....گرد بام ودر من بی ثمر میگردی.....................دختر قصه ما دیگه فهمید جایی تو دل معشوقش نداره)

قاصدک اما من منتظرم  ..........که بیاری خبری....من نمیگویم هان انتظار خبری نیست  مرا....

من ترا منتظرم .......  چونکه معشوقه من رنگ خدایی دارد

ودلش همه نور است وصفا همه عشق

شاید این جمعه بیاید  شاید

پینوشت:* اون دختر من نیستم


کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....

نوشته شده توسط رز 87/9/23:: 5:55 عصر     |     () نظر
 
خدا همیشه در کنار ماست

بسم الله الرحمن الرحیم

لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم

یه شبی در سالهای گذشته قبل از اینکه من اصلا با محیط وبلاگ اشنا بشم
 داشتم تو اینترنت مطالعه میکردم
یه وبلاگی دیدم که کنجکاو شدم ببینم چیه
وقتی شروع کردم به خوندن مطالبش متوجه شدم ضد دینه بخصوص دین اسلام و میخواست قران رو هم
تحریف کنه
مطالبی بسیار زشت وقبیح  وتوهین هایی به آقاامام زمان در تکذیب این امام بزرگوار وخلاصه میدونید

دیگه این افراد از چیزی کم نمیزارند برای توهین کردن ورسیدن به اهدافشون
وخوب میدونید که نفس انسان وشیطان با فکر ادم گاهی خوب بازی میکنه وهی ذهن ادمو به
شک میندازه
در میان نظرات این وب با نظری روبرو شدم که بسیار وقیح  بود ویادمه به خاطرش کلی گریه کردم
به خدا گفتم خدایا حالم اصلا خوب نیست یکم باهام حرف بزن اروم بشم و....................

به همین نیت قران رو باز کردم سوره اسرا ایات76-86:

نزدیک بود تو را از این سرزمین بر انگیزانند-بی آرام کنندواز جا بدر برند-، تا از آن بیرونت کنندو آنگاه پس از تو درنگ نمیکردند مگر اندکی! (76)

(مانند) نهاد وروش(مادرباره)آن فرستادگانی که پیش از تو فرستادیم ودر نهاد وروش مادگرگونی نیابی(77)

نماز را از هنگام گشتن افتاب- ظهر-تا درآمدن تاریکى شب برپا دار; و( به ویژه )نماز بامدادرا; که خواندن نماز بامداد در دید وحضور فرشتگان شب وروز است. (78)

و پاره ای از شب را به آن-خواندن قران در نماز- بیدار باش که این برای تو افزون «از نمازهای واجب» است. باشد که پروردگارت تو را در جایگاهی ستوده بدارد.79

وبگو: «پروردگارا! مرا در آردرآوردنی راست ونیکو وبیرون آربیرون آوردنی راست ونیکو و برای من از نزد خویش حجتی یاری دهنده قرار ده(80)

و بگو: «حق بیآمد، و باطل نابود شد; که باطل نابود شدنى است!» (81)

.و قران را فرو فرستادیم که برای مومنان بهبود وبخشایش است وستمکاران-کافران- را جز زیانکاری نیفزاید (82)

وچون به آدمی نعمت دهیم روی بگرداند واز طاعت ما دور شود-سرکشی وبزرگی- نماید-وچون او را بدی رسد نومید گردد (83)

بگو: هر کس فرا خور سرشت وعادت  وروش خویش کار میکند وپروردگار شما داناتر است به آن که راه یافته تر است(84)

وتورا از روح پرسندبگو:روح از فرمان پروردگار من است وشما را از دانش جز اندکی نداده اند. (85)

واگر خواهیم هر آینه آنچه را به تو وحی کرده ایم ببریم انگاه درباره آن -بردن وحی -برای خویش در برابر ما کارساز وپایمردی نخواهی یافت.(86) 

 خدای مهربونم ازت ممنونم که منو تنها نمیزاری  خدا خیلی با محبتی   
 با این که من گاهی فراموشت میکنم وبنده خوب و شکر گذاری نیستم

امیدوارم خدا منو ببخشه اگه نفس من بر من پیشی گرفته بر نوشتن این مطلب
دلیلم از ارائه این مطلب این بود که اگه یجایی یه روزی یکسی با حرفهاش خواست در ایمان شما نقصی

وارد کنه وهر وقت نفستون اذیتتون کرد به خدا پناه ببرید
میدونید الان در این زمونه ای که ما هستیم خیلیها دین رو بر طبق روش خودشون تفسیر میکنن
واین خطرناکه
در پناه حق

پینوشت: راستش ورقی که لای قران گذاشته بودم رو پیدا نکردم این باعث شد

 یکم دچار شک بشم که نکنه ایات

رو اشتباه بنویسم ولی به احتمال 98 درصد درستند
یه چیز جالب دیگه هم این که امروز بعد نوشتن این مطلب وبلاگی رو پیدا کردم

 که در مورد پیش بینی آخر الزمان در سوره اسرابود اگه تونستید بخونید

:http://mehdidaylami.blogfa.com/post-25.aspx

این گل هم برای شما....................................»»»»»»»»


کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....

نوشته شده توسط رز 87/9/7:: 3:2 صبح     |     () نظر
 
پناه

هوالرئوف

وقتی خودتو غمگین ترین آدم روی زمین میبینی


وقتی یه چیزی تو ذهنت آزارت میده یا یه ترسی تمام وجودتو گرفته دلت میخواد زار زار گریه کنی
یا حتی اگه دلتنگی دوست داری آروم بشی

همه اینا یطرف ................ یوقتایی حس می کنی که دلت نمیخواد دنیا باشی

احساس میکنی دنیا  برات تنگه روحت آروم قرار نداره

 یه حسی مثل شور وهیجان مثل شعف که غمی هم در پی داره
که دوس داری بال داشتی پرواز میکردی میرفتی یه جایی که شبیه بهشته

ومیتونستی خدا رو ببینی ودر اغوشش جا بگیری
نمیدونم تا حالا حسی شبیه  عاشق شدن داشتی
ولی نه عشقی شبیه به  عشق زمینی
یه چیزی فراتر یه شعفی که گاهی درمونی براش نیست
یه چیزی که بهت انگیزه میده برای ادامه راه
نمیدونم بازم انگار دارم هذیون میگم
ولی هر وقتی حس کردی خیلی  ناراحتی خیلی دلتنگی خیلی ترس داری

سجده  کن  گریه کن وبگو لا الله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین
اروم میشی خیلی اروم
به شرطی که وقتی اینو میگی واقعا بهش ایمان داشته باشی  به وحدانیتش

دعای توسل بخون وقتی رسیدی به اسم تک تک ائمه باهاشون دردو دل کن بگو چته بگو چی میخوای بگو

تنهات نذارند
بگو شفیعت بشن بگو تو مسیر راهی که داری میری ازت چشم بر ندارند باور کن . باورشون کن
زیبا یی زندگی به همین باورهاست
که بدونی کسایی هستند که دوست دارند و اونا پاکترین مخلوقات روی زمینند

 مرا حق از می عشق آفریدست
همان عشقم اگر مرگم بساید
منم مستی و اصل من می عشق
بگو از می بجز مستی چه آید

یا حق


کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....

نوشته شده توسط رز 87/8/25:: 5:51 عصر     |     () نظر
 
احساس مرده

به نام خدای مهربانم

دیگر کسی اشکهای کودک یتیمی که  نیاز به اغوش گرم ومهربانی دارد را چرا نمیبیند
 دیگر کسی ناله های دل مادری که کودکان گرسنه اش را با وعده و وعید میخواباند نمیشنود
دیگر کسی معنای محبت را نمیفهمد
دیگر کسی به درد دل دخترک غمگین گوش نمیدهد
 دیگر کسی را توان عشق ورزیدن نیست
چشمها کورند گوشها ناشنوا و دلها سنگی
یکم به اطرافت نگاه کن زیر ان سنگ گیاه کوچکی جوانه زده
احساس زندست میتواند زنده باشد پس بیا ما هم مانند ان گیاه بشکفیم وجوانه بزنیم
هر چند عمرمان کوتاه باشه

1هستند ولی کمند

2: این تصاویر ربطی به موضوع نداره ولی ببینید که چقدر افریده ها زیبایند

 

 

 

 


کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....

نوشته شده توسط رز 87/8/14:: 12:53 صبح     |     () نظر
 
آرزو

بسم الله الرحمن الرحیم

همیشه دلم میخواست تو یه روستا به دنیا میومدم یا حتی یه دهکده کوچیک

یه جایی که سادگی حرف اول رو میزد

بوی نون خونگی تو کوچه باغهاش ادمو به وجد میورد

یه جایی که با صدای اذون امام زاده صبحها برای نماز بیدار میشدم
و هر موقع دلم از دنیا میگرفت میرفتم میچسبیدم به ضریح امامزاده گریه میکردم
وگاهی هم دردو دل
حتی عاشق شدنش از یه جنس دیگه بود انگار خالصانه عاشق میشدی
روزهای  عزاداری دیگهای بزرگ نذری .............
جمع شدنهای اهل روستا .....................
صدای بازی بچه های توی کوچه و پیر زن وپیر مردهایی که  مورد احترامند
وخیلی چیزهای دیگه که بماند...........

کاش....

ولی هر کجا که هستم وخواهم بود خدا یکیست وآسمون آبیه

 به خاطر همین ازش میخوام همیشه دلهامونو آبی وخدایی نگه داره

الهی آمین


کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....

نوشته شده توسط رز 87/6/8:: 1:11 صبح     |     () نظر
 
سجده

     هوالرحمن

یه وقتهایی که حالم خیلی بد میشد میدونی چی آرومم میکرد
سجده ...اونم گاهی بلند وطولانی
سر سجده وقتی این ذکرومیگفتم لااله الاانت......واقعا احساس میکردم که هیچ قدرتی جز خدا نیست
واین منم که خیلی ضعیفم البته میدونی گاهی برخی چیزا از توان ادم بیشتره ولی خدا صبرو در وجود همه ما نهادینه کرده فقط باید بهش اعتماد کنیم
وقتی با تمام وجودم بهش پناه میبردم وعاجزانه ازش کمک میخواستم
نه نمیگفت
باور کن نه نمیگه
وقتی سر سجاده اشک میریزی ومیگی لا اله الا انت............ تازه میفهمی
که هیچی ارزش ریختن این اشکهارو نداره جز خودش
اینو بفهم این منم که خیلی ضعیفم
این منم که خیلی ضعیفم

مهربانتر از او هیچ کجای دنیا نمیتونی پیدا کنی اینو مطمئن باش


کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....

نوشته شده توسط رز 87/5/31:: 3:17 عصر     |     () نظر
 
سکوت

یاحق

چند روز پیش یکی ازم پرسیدبا طعنه شما از کی با حجاب شدی

من:خیلی وقته

گفت برات واقعا متاسفم

من:نگاهش کردم وبا لبخند گفتم خواهش میکنم به هر حال هرکسی عقایدی داره

گفت البته من برای هر عقیده ای احترام قائلم

عجیبه .............................

شما چی فکر میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یکی دیگه بهم گفت ازت کاملا ناامید شدم............

دلم میخواست بگم منم متاسفم که مرگ هیچ وقت از من وشما دور نیست و یه حقیقته

دلم میخواست بگم این همه دنبال هوی وهوس پس چرا هنوزم از زندگی لذت نمیبری وشاکی هستی

دلم میخواست بگم تو چی بدست اوردی که ارزش اینو داشته باشه من به خاطرش نافرمانی کنم

ولی نگفتم..............................

فقط از خدا میخوام که مبادا این حجاب من باعث تکبر وغروری بشه که دیگرانو از خودم کمتر ببینم

فقط همین


کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....

نوشته شده توسط رز 87/5/28:: 2:0 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره

این نجوای شبانه من است


رز
دعا کنید آدم بشم ووووعاقبت بخیر وبا عشق امام حسین از دنیا برم
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
عاشق آسمونی
این راه بی نهایت
یک نکته از هزاران
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
سرچشمه همه خوبیهـا مهـدی (عج) است
آرشیوی متنوع از مسائل روزمره
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
منطقه آزاد
نور
تاریخ مصرف یا بهتره بگم تاریخ بی مصرف
سیاه مشق های میم.صاد
شهید شلمچه
همای رحمت
ولایت دات کام
گلی از بهشت
مائــده الهی
کشکول
صاعقه
دید
ღஜღ
هدایت قرآنی
حقوق خانواده
بچه های خاکریز
پاورقی
Sea of Love
کوه های استوار
زندگی کاروانی
...صدا کن مرا
شهد
حضور،آماده پاسخگوئی به سؤالات و شبهات شما
...افسانه نیست
پری دریایی
**قافله نت**
داستان نویس
داستان زندگی من
دکتر علی حاجی ستوده
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
راه را با این (ستاره ها) می توان پیدا کرد
شاخه نبات
عمارگراف
ای غایب از نظر به خدا می سپارمت
من و تو
قرآن و اهل بیت(ع)تنها راه نجات
روانشناسی _ مطالب جالب
*ای غایب از نظر به خدا می سپارمت*
عشق بی انتها
بانوی آفتاب
***خانوم کوچولو***
میخ در
عصر احتمال
من هیچم
حدائق ذات بهجة
منطقه آزاد چابهار
آینده ی سبز
فانوس
دستان خالی
یک نکته از هزاران
حسن تنهاترین سردار دنیاست
گمبرون
مشکوه(مهمترین اتفاقات زندگی شخصی من!)
خانه ای که دیوار ندارد
کلاغ سیاه
همه چیز درمورد صلوات
منتظران دل شکسته
هدی
ترامیخوانم
استاذنا
شهدا برای ما حمدی بخوانید
اتش ودوزخ
عدالتخواه
چراحجاب
منتظر
سرداب
قافله شهدا
عقل نوشته های یک دانشجو
نوشته های یک ناظم
خاک بهشت
سایت شخصی رهبر بختیاری
یادداشت های یک طلبه
سید
چشم خدا
دست هنری اصفهانی
سایت مشاوره رایگان علوم پرستاری
وعده حتمی خدا
خانم کوچک وپلیدیهای مادرشوهر من
تینا
کافه ترانزیــــــــت
فــردا
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ