سلام

رز گل عزيز

سالها بود كه به قول خود ايمان داشتم مي پرستيدم اما امروز وقتي مطالعه مي كنم مي بينم فلان شخصي كه به عنوان معصوم مي شناسمش به جاي چند فرزندي كه به ماشناسانده اند شايد 40 فرزند بيشتر دارد . و يا قوانيل كنيز داري و يا علوم و فرهنگ زمان آن اشخاص را بررسي مي كنم مي بينم انساني بسيار عادي و شايد با بسياري لغزشهاي كوچك و بزرگ . .. وقت قوانين طبيعت را هم مي بينم همه آنچه در خصوص انسان و انسانيت و اين دنيا و آن دنيا برايم بغرنج و به قولي بي معني به نظر مي رسد. با خود مي پرسم آنهمه ايمان و اعتقادي كه در گذشته داشته ام و برايش زمان و توان گذاشته ام و چه مبارزه ها كه در خصوصش انجام نداده ام . از كجا آمده است؟

براي هيچكدام از ايمان به نبوت و امامت دليل قاني كننده اي پيدا نمي كنم .

من نمي توانم بزرگي هستي را در ك نمايم با وجود يك انسان كوچك كه همه چيز براي اوست.

مثالي مي زنم شما روزي موچه اي را در دست بگيريد او در تمام كف دست شما راه مي رود وشما آن را بخوبي مي بينيد و احساسش مي كنيد حال همان مورچه را در اناق خود رها كنيد و بر بر او بنگريد. و ديگر بار مكان را بزرگتر نموده و در شهري همان موچه را رهانمايد و بر آن نظاره گر شويد آيا مورچه همان موچه كف دست است و آيا بود و نبودش مي تواند مهم باشد . حال فراتر رويد و مورچه را در كشور در قاره و در سطح كره زمين در نظر آوريد و اگر در نجوم مطالعه اي داشته باشديخواهيد دانست كه كهكشان راه شيري كه خود ميليونها ستاره مانند خورشيد را در خود دارد در مقابل ديگر كهكشانها مورچه اي است در كره زمين حال مورچه در كجاي دنياست؟؟؟؟؟؟

و من آن مورچه ام حال با دست و پاي كامل و يا ناقص . با ايمان به امامت و يا بدون ايمان به آن . با گرفتن روزه و يا بدون آن .

من هنوز روزه ام و در اين روزهاي طولاني به همراه كار و سختي و گرما هنوز روزه ام اما چرا ؟؟؟؟

جناب نكته دان از نكته داني شما و لطف پر مهرتان تشكر مي كنم آما هنوز ما در بند الفاظيم . افلاك كجاست و سيارات و ستارگان مي رقصند؟؟؟ زمان چيست كه بدين راحتي از ان سخن مي گوئيم.؟ زمان ما مسلمانها فعلا دوران يك ماه است به دور زمين و ما با آن براي خود تكليف مشخص مي نمائيم. دنياي كلاغان با ذنياي من در مقابل اين همه هستي چه فرقي به حال چرخش و موجوديت دارد.