سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ عزّوجلّ ـ، بنده پُر خوابِ بیکار رادشمن می دارد . [امام کاظم علیه السلام]
این نجوای شبانه من است
 
چندروزیست گوشهایم به صدایی حساس شده

یا لطیف

سلام

این دستنوشته مال خرداد 87 هستش اینو مینویسم به یاد روزهایی که شاید دیگر تکرار نشوند

ویادم بمونه که اتفاقاتی در زندگی ادم رخ میده

که نگهداشتن حس وحالش وقدر دونستنش یکم سخته اونم توی این دنیایی که زندگی کردن درش سخته

نمیدونم چرا دارم اینارو اینجا میگم ولی شاید بدین خاطره که شما هم یروز جزوی از خاطرات من خواهید شد

بگذریم............

.

چند روزه گوشهایم به صدایی حساس شده

نمیدونم چقدر صدای پرنده ها رو گوش دادی

ولی اگه میخوای یکی از زیباترین ملودی های طبیعت رو بشنوی

یکروز سحر بشین کنار پنجره وخوب گوش کن

................

امروز سحر نشستم روی تختم وگوش سپردم به آوای پرندگان

خیلی جالب بود وعجیب نمیشه بیانش کرد چون یه حسه یه حس مختص به خودم

.................

بین تمام اون اصوات یه ناله محزون شنیده میشد خیلی واضح نبود ولی عجیب نظرمو جلب کرد

.

بسیار بسیار محزون ولی زیبا...داشت تسبیح خدارو به جا میاورد.....چی از این زیباتر ناله یک پرنده محزون به درگاه الهی ........ یجورایی دردو دل میکرد

وای نمیدونی چقدر لطیف بود تمام وجودم گوش شده بود تا بفهمم داره به خدا چی میگه که اینقدر

عاشقانه وبا سوزوگداز رازونیازمیکنه و منو جذب نوای غمگینش کرده احساس کردم دلش

شکسته............ ولی نتونستم اخه من نامحرمم

................................

ماسمیعیم وبصیریم وهشیم با شما نامحرمان ماخامشیم

یه گروهشون بلند ذکر میگفتند آرامشم بهم ریخت.... کلاغها.. آره .....کلاغ

ولی فکر نکنی دوستشون ندارما نه اینطور نیست به قول سهراب سپهری عزیز

:

وچرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست

دوست داشتن قشنگه اونم در ارتباط با چیزایی که بی آزارن واگه بهشون محبت کنی میتونند یکی از بهترین مونس تنهایی هات باشن

خیلی ذهنم مشغول بود وتمام وجودم شرم..... شرمسار از اینکه ما نماینده خداییم در زمین ولی حتی به اندازه این پرنده های کوچولو به وظیفمون که ذکرخدای رحمانه عمل نمی کنیم

افسوس

.........

.........................................................................................................................................................................................................?

خدایا چرا یادم میره که چقدر تو مرا یاری کردی وبهم فهموندی که دوستم داری

چرا یادم میره قدر نعمتهات رو بدونم

چرا یادم میره کسانی رو که دوسشون دارم اذیت نکنم

چرا یادم میره همه چیز در دست توست زندگیم ومردنم وعاقبتم

خدایا تو به من فهموندی که به راه یافتگان داناتری خدایا ازتو میخواهم اگر تا کنون جزو راه یافتگان نبوده ایم ما را هم به حق محمد وال مطهرش جز اینان قرار بده

خدا راه سخته

ومن بسیار ضعیف

خدااااااااااااااااااااااااا اگر روزی قرار است بسویت بیایم مرا پاک گردان به حق محمد وآل مطهرش

انشالله


کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....

نوشته شده توسط رز 88/8/30:: 6:37 عصر     |     () نظر
 
خوابم یا بیدار

بسم الله الرحمن الرحیم

چند شبه وقتی میخوابم به اسمون نگاه میکنم ماه یه حس عجیبی بهم میده

گویا تمام کره زمین بستس وفقط یه روزنه هست اونم ماهه همش نگاه میکنم ببینم میتونم از درون ماه اونورو ببینم بی فایدست

یه حس دیگه هم دارم

ماه مثل چراغ قوه ای میمونه که انگار رو مون زوم شده

تمام اینا تصورات کودکانست مثل این میمونه که به کودکی بگن تصوراتتت رو نقاشی کن

حالا با اینا کاری نداریم ولی مطالعه کهکشان ونجوم عجیب انسان رو به تفکر وا میداره

نمیدونم چرا ما ادما با دیدن این همه قدرت بازم خدا رو گم کردیم

 

بازم فکر میکنیم خدا مار ونمیبینه

مخصوصا وقتی دچار غم میشیم ناشکری پشت ناشکریه که سرازیر میشه

احساس میکنم تحملم خیلی کم شده

خدا همون خداست این منم که هی ناچیز تر از قبل میشم جالبه ادم وقتی بیشتر خدا رو بشناسه هم صبورتر میشه هم شاکر تر

وهم خودشو از همیشه فقیر تر میبینه هیچ چیزی تو این دنیا نمیتونه

ادمو اروم کنه جز این که بدونی خدایی هست که دوست داره وهمیشه مراقبته

کسی میدونه چرا بیشتر مواقع در خوابی؟م

چرا با تلنگرایی که بهمون زده میشه گاهی بیدار میشیم دوباره به خواب میریم؟

 


کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....

نوشته شده توسط رز 88/7/17:: 12:20 صبح     |     () نظر
 
چشمهاتو رو خودت ببند

هوالطیف

دلم گرفته بد جور دلم گرفته به قول مسلم تو فیلم خداحافظ رفیق این همه چشم هیچ کدوم دلمو گرم نمیکنه

مدتیه نمیتونم چیزی بنویسم فقط

این دیالوگ فیلم خیلی زیباست دلم میخواست بنویسمش همین

وقتی دلت آسمون داشته باشه چه تو چاه کنعان باشی چه تو زندان هارون آسمون آبی بالای سرته

فقط چشماتو باز کن تا آسمون چشمهای صاحبتو بالای سرت ببینی

زمین وآسمون از چشمهای اون نور میگیرند....

 

چشمهاتو رو خودت ببند

 

چشمهاتو رو خودت ببند

 

چشمهاتو رو خودت ببند

......................................................باز یه ماه رمضون دیگه از راه رسید نمیدونم این بار چقدر میتونم خودموتوش شستشو بدم بعضی وقتا فکر میکنم اگه این ماه رو نداشتیم چجور خودمونو هر سال میتکوندیم

کاش بتونیم بهره ببریم اگه خدا بخواد همه چی حله اگه بخواد اگه بخوام.......................

انشالله توی این ماه بهترین رو بدست بیاری

آمدنش پیشاپیش مبارک

............................................

دوستای عزیزی که التماس دعا داشتند من انشالله اگر شبای قدر زنده بودم وتوفیق داشتم حتما اسامیتون رو یاداشت میکنم هر چند قابل نیستم ولی چشم یادم نمیره به اسم براتون دعا خواهم کرد

شما هم منو فراموش نکنیدا چون دعای شما در حق من خیلی گیرا تره 

 


کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....

نوشته شده توسط رز 88/5/29:: 8:20 عصر     |     () نظر
 
بیاندیشیم

بسم الله الرحمن الرحیم

تو مسیر زندگی گاهی میرسی به جاده ای که روی تابلوش نوشته ورود ممنوع ولی نفس عصیانگر مگه میزاره تو نری توی جاده ببین حواست باشه وقتی رفتی عواقبشم بپذیر بعدا نیای بگی خدا ال کرد خدا بل کرد

 بهت گفتند ورود ممنوع خودت توجه نمیکنی .................

نمیدونم ما ادما چرا یکم به خودمون نمیایم یکم به این فکر نمیکنیم که این چند روز دنیا برای چی زندگی میکنیم هدف نهایی چیه

میترسم از روزی که دیگه دیر شده باشه و فرصتی نباشه برای جبران

...................................................................

هر موقع ناراحت بودین مطلب زیر رو بخونید من حقیر رو هم خیلی دعا کنید

 

تو کتاب عطش  ایت الله سید علی قاضی در هنگام اضطراب وناراحتی های روحی این کلمات رو سفارش کردند :

لا اله الا الله وحده لا شریک له له الحمد وله الملک وهو علی کل شی ء قدیر اعوذ بالله من همزات الشیاطین واعوذ بک ربی من ان یحضرون ان الله هو السمیع العلیم

 

هیچ معبودی جز خداوند یکتای بی شریک وجود ندارد وستایش و حکومت مخصوص اوست واو بر هر کاری تواناست. از وسوسه های شیاطین به خدا پناه می برم وبه تو پناه می برم ای پروردگارم از این که نزد من حاضر شوند .همانا خداوند شنوا وداناست

 


کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....

نوشته شده توسط رز 88/3/10:: 10:49 عصر     |     () نظر
 
حس تازه

هوالحی

من به اندازه وسعت دیدم دنیا رو میبینم نه بیشتر نه کمتر

اتفاقاتی در سر تاسر دنیا به وقوع میرسه که بیخبریم روزی 100 هزار کودک به دنیا میاد

 همون روز ممکنه دویست هزار ادم از دنیا بره الله اعلم

هر کودکی که متولد میشه با خودش نوید تازه ای داره

یعنی ای انسان زندگی کن این امتحانیست از جانب پروردگارت نگران رزقت نباش خدایی که ترا افریده

 روزیت را مشخص کرده زندگی کن انطوری که خدا میخواهد

وهر انسانی که از دنیا میره بهت میگه اهای ادم ببین

 من همه چیزایی رو که براش سالها زحمت کشیدم بدست اوردم

 دارم میزارم وبا دستای خالی میرم غرورم عزتم جاه مقامو.................بازگشت همه به سوی خداست

تا حالا شده برای چیزی سالها خودتو به اب واتیش زده باشی که اونو بدست بیاری یا مشکلی

برات پیش اومده که بخوای درمانش کنی ولی هر دفعه به دیوار خورده باشی

ولی یروزی تصمیم بگیری بچسبی به خودش خود خودش همون که ترو زیبا افرید بهت نعمت داد

 وآغوشش رو برای همیشه باز کرده که هر وقت احساس نیاز کردی خودتو بچسبونی بهش

اونموقع یه حس تازه درونت فوران میکنه احساس میکنی چیزی که سالها براش تلاش کردی اینجا باید بگیریش

 

اون لحظه احساس کنی تو مثل یه نهالی میمونی که وسط یه بیابون رها شده .....

برای رشد نهال بارون میاد خورشید میاد و.............

هزار راز نهفته تا این نهال بدون وجود هیچ بشری تبدیل میشه به یک درخت پر بار

یعنی من از این درخت کمترم

یعنی من نزد خدایم از اون نهال پسترم .......امکان نداره

من به کجا میخوام برسم هر لحظه بهش فکر کنم حس بدی میاد سراغم از اینکه

 چقدر عمرم به بطالت میگذره

 راستش یه وقتایی خیلی غبطه میخورم به کسایی که از لحظه لحظه عمرشون استفاده درست کردند

 ودرک کردند حقیقت افرینش رو

که خدای یگانه کیست چرا مارا افرید وما چه مقامی نزد او داریم

وباید چه کارهایی برایش انجام دهیم به خاطر نیازمون به او

 

نیاز نیاز نیاز نمیدونم احساس میکنم نیازی زیباست که در کنارش معرفت باشه

یا حق

 


کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....

نوشته شده توسط رز 88/1/17:: 1:18 عصر     |     () نظر
 
کودکیمو دوس دارم

هوالمصور

بزارید نقاشی کنم

چشم چشم دوابرو دماغ ودهن یه گردو........................

کودکیمو دوست دارم  پاکیشو خلوصشو دوستامو محله ای که به دنیا اومدم بزرگ شدم........

بزارید نقاشی کنم چشم چشم دوابرو دماغ ودهن یه گردو چوب چوب یه گردن ...................

البته من جزو اون موچولای خیلی شیطون بودم وباهوش

این شعرو شنیدین

دختره اینجا نشسته گریه میکنه زاری میکنه ازبرای من یکو بزن یکیو..... حدودا فکر کنم چند سالی بیشتر نداشتم شاید3یا 4

این شعرو میخوندم تا رسیدم به اینجای شعر یکیو بزن یکیو ........همین موقع یه تو گوشی محکم خوابوندم تو گوش خاله بیچارم

یکیو بزن یکیو بخور شاهد دارم یه نوار با صدای کودکیم

چقدر کودکی زود گذره ولی فوق العاده شیرین  چقدر مدت خوشحالی ادم کمه

من هنوزم بزرگ نشدم گاهی دلم میخواد بازی کنم عاشق بچه هام میتونم ساعتها باهاشون بازی کنم عروسک بازی نقاشی وهر بازی کودکانه دیگه

همه ما یه قسمتی از کودکیمونو تو وجودمو نگه داشتیم یه قسمتیشم دفن کردیم

ولی الان به خودت نگاه کن تو زندگیت چقدر رفتارای کودکانه داری وفکر میکنی بزرگ شدی

 ولش کن بزار نقاشی مو ادامه بدم

چشم چشم دوابرو دماغ ودهن یه گردو چوب چوب یه گردن اینم یه گردی تن .................

کاش یکوچولو بیشتر بود مدت کودکیمون


کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....

نوشته شده توسط رز 87/12/23:: 12:11 صبح     |     () نظر
 
تویی تنها ناجی من

به نام کسی که تنها ناجی من است

 دنیا به این بزرگی ولی گاهی برای من میشه به اندازه یه بطری وسط دریا که توش گیر افتادی وهر لحظه ترس اینو داری که نفس کم بیاری یا غرق بشی

تو اوج این وحشت یهو یادت میفته همونی که تو رو تو شکم مادرت تبدیل کرد به یه انسان همون هم تو رو نجاتت میده یهو یه حس عجیب میاد سراغت قوت قلب. ارامش. قدرت نمیدونم چی اسمشو بزارم ولی طوری تو قلبت جا میگیره که همون بطری برات میشه بهشت میشه زندگی             

 اونچه که مهمه بزرگی وکوچکی دنیا نیست این مهمه که بدونی اونی که تورو افریده اینقدر بزرگه که تو رو که ذره ای از این دنیایی رها نکرده وثانیه ای ازت غافل نیست پس اون لحظاتی که در تشویشو اضطرابی یادش بیفت

یاد این ذکر که لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم

 

خدا یا در لحظاتی که من از تو غافلم تو به یادمن باش نگذار که سقوط کنم

خدایا یه لحظه هایی واقعا یادم میره که تو چه قدرتی داری یادم میره که من بنده تو ام

یادم میره که زندگی محل ازمایشه منه

هر چی  ازمایش سنگینترو سختر یعنی من هستم یعنی  تو بیشتر نگاهم میکنی

خدا یا فقط  کمکم کن سقوط نکنم خدایا فقط کمکم کن سقوط نکنم


کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....

نوشته شده توسط رز 87/12/20:: 11:41 عصر     |     () نظر
 
باید زندگی کرد

هوالرئوف

زندگی مثل یه اسمونه بزرگه که هر چقدر هم که پرنده توش باشه   بازم برای منو تو جا هست که توش پرواز کنیم پس مراقب باش با حرفات دل کسیو نرنجونی یا با نگاهت ازارش ندی

میشه تو زندگی مهربونتر بود اگه یکم دلتو صاف کنی یکم بتونی بیشتر ببخشی   یکم به بقیه حق زندگی بدی یکوچولو از حسادتهات کم کنی    یکم برای شخصیت ادما ارزش قائل بشی

یکم دوسشون داشته باشی.............   

 حالا میفهمم چرا رنگ پریده شدی ...............

چرا زندگی نمیکنی.................                          

 چراهمش نگرانی...............

چرا ...............      چرا ...............    

 اه این آیینه رو ازینجا بردارید

فقط به خدا توکل میکنم ومیگم باید ادامه داد باید اول از خودم شروع کنم بعد از بقیه توقع خوب بودن داشته باشم

نمیدونم................................


کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....

نوشته شده توسط رز 87/12/16:: 11:44 عصر     |     () نظر
 
هیس دیگر نمیخواهم بشنوم

یا ستارالعیوب

مگر نه اینست که خداوند عالمیان کوه کوه گناهان بندگان خویش را میبخشد

پس چگونه است که زیباترین مخلوقش که خلیفه الله میباشد  حتی از ذره ای گناه دیگران چشم نمی پوشد

چرا صفت ستارالعیوب خالق در مخلوق بسیار کم است

خدایا کمکمون کن تا بتوانیم چشم بر گناه بندگانت بپوشیم ودهان خویش را بیهوده باز نکنیم


کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....

نوشته شده توسط رز 87/12/12:: 8:52 عصر     |     () نظر
 
بیندیش

هوالمحبوب

گاهی در سخترین دلها وسنگی ترین قلبها هم میشه رویش یک زیبایی رو شاهد بود

اگر خدا بخواهد


کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....

نوشته شده توسط رز 87/11/10:: 2:29 صبح     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره

این نجوای شبانه من است


رز
دعا کنید آدم بشم ووووعاقبت بخیر وبا عشق امام حسین از دنیا برم
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
عاشق آسمونی
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
این راه بی نهایت
یک نکته از هزاران
سرچشمه همه خوبیهـا مهـدی (عج) است
آرشیوی متنوع از مسائل روزمره
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
منطقه آزاد
نور
تاریخ مصرف یا بهتره بگم تاریخ بی مصرف
سیاه مشق های میم.صاد
شهید شلمچه
همای رحمت
ولایت دات کام
گلی از بهشت
مائــده الهی
کشکول
صاعقه
دید
ღஜღ
هدایت قرآنی
حقوق خانواده
بچه های خاکریز
پاورقی
Sea of Love
کوه های استوار
زندگی کاروانی
...صدا کن مرا
شهد
حضور،آماده پاسخگوئی به سؤالات و شبهات شما
...افسانه نیست
پری دریایی
**قافله نت**
داستان نویس
داستان زندگی من
دکتر علی حاجی ستوده
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
راه را با این (ستاره ها) می توان پیدا کرد
شاخه نبات
عمارگراف
ای غایب از نظر به خدا می سپارمت
من و تو
قرآن و اهل بیت(ع)تنها راه نجات
روانشناسی _ مطالب جالب
*ای غایب از نظر به خدا می سپارمت*
عشق بی انتها
بانوی آفتاب
***خانوم کوچولو***
میخ در
عصر احتمال
من هیچم
حدائق ذات بهجة
منطقه آزاد چابهار
آینده ی سبز
فانوس
دستان خالی
یک نکته از هزاران
حسن تنهاترین سردار دنیاست
گمبرون
مشکوه(مهمترین اتفاقات زندگی شخصی من!)
خانه ای که دیوار ندارد
کلاغ سیاه
همه چیز درمورد صلوات
منتظران دل شکسته
هدی
ترامیخوانم
استاذنا
شهدا برای ما حمدی بخوانید
اتش ودوزخ
عدالتخواه
چراحجاب
منتظر
سرداب
قافله شهدا
عقل نوشته های یک دانشجو
نوشته های یک ناظم
خاک بهشت
سایت شخصی رهبر بختیاری
یادداشت های یک طلبه
سید
چشم خدا
دست هنری اصفهانی
سایت مشاوره رایگان علوم پرستاری
وعده حتمی خدا
خانم کوچک وپلیدیهای مادرشوهر من
تینا
کافه ترانزیــــــــت
فــردا
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ