یا رئوف
یادم باشه ،یادت باشه
برخی آدمها ویژگیهایی دارند که موجب عاقبت بخیریشون میشه
پس مراقب زبانت باش عاقبت بخیریشان تو را گرفتار برزخ نکند......
یادم نرود در ذهن هم نباید کسی رو بدتر از خودم بدونم.!!!!
پینوشت:یبار دیگه ماجرای حر بخون یبار دیگه ماجرای شهید طیب حاج رضایی رو بخون .وغیره....
کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....
هوالرئوف
وقتی خودتو غمگین ترین آدم روی زمین میبینی
وقتی یه چیزی تو ذهنت آزارت میده یا یه ترسی تمام وجودتو گرفته دلت میخواد زار زار گریه کنی
یا حتی اگه دلتنگی دوست داری آروم بشی
همه اینا یطرف ................ یوقتایی حس می کنی که دلت نمیخواد دنیا باشی
احساس میکنی دنیا برات تنگه روحت آروم قرار نداره
یه حسی مثل شور وهیجان مثل شعف که غمی هم در پی داره
که دوس داری بال داشتی پرواز میکردی میرفتی یه جایی که شبیه بهشته
ومیتونستی خدا رو ببینی ودر اغوشش جا بگیری
نمیدونم تا حالا حسی شبیه عاشق شدن داشتی
ولی نه عشقی شبیه به عشق زمینی
یه چیزی فراتر یه شعفی که گاهی درمونی براش نیست
یه چیزی که بهت انگیزه میده برای ادامه راه
نمیدونم بازم انگار دارم هذیون میگم
ولی هر وقتی حس کردی خیلی ناراحتی خیلی دلتنگی خیلی ترس داری
سجده کن گریه کن وبگو لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین
اروم میشی خیلی اروم
به شرطی که وقتی اینو میگی واقعا بهش ایمان داشته باشی به وحدانیتش
دعای توسل بخون وقتی رسیدی به اسم تک تک ائمه باهاشون دردو دل کن بگو چته بگو چی میخوای بگو
تنهات نذارند
بگو شفیعت بشن بگو تو مسیر راهی که داری میری ازت چشم بر ندارند باور کن . باورشون کن
زیبا یی زندگی به همین باورهاست
که بدونی کسایی هستند که دوست دارند و اونا پاکترین مخلوقات روی زمینند
مرا حق از می عشق آفریدست
همان عشقم اگر مرگم بساید
منم مستی و اصل من می عشق
بگو از می بجز مستی چه آید
پینوشت: تکرار لذت بخشه
گاهی هم ازار دهنده
یا حق
کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....
یا رئوف
هر چقدر قدم هایم را محکمتر بر زمین میگذارم بیشتر فرو میروم
یا جنس زمینش از باتلاقه
یا من جنس پاهایم را نمیدانم!!!!
کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....
یا رئوف
یادمه وقتی یکی که چشمه اشکش خشک میشد
دکتر یه قطره تجویز میکرد تا درمان بشه
چشمه احساست اگه خشک بشه درمانش چیه؟؟؟
شنیدی وقتی دعا میکنی با تضرع باشه بهتره حالا اومدیم اشکمونم روان شد
ولی با احساس خشک شدت میخواهی چه کنی!!!!
پینوشت: اصلا اشک واحساس در تضاد همند یا ......
کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....
یا رئوف میدونم فرق بین دوست داشتن ونداشتن تنها یک نون است شاید یارانه های دلت بگذارند دوستم بداری پینوشت:نون گرون شده شاید خریدار نداشته باشه!!!!!
کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....
یا رئوف
صدوق در جامع الاخبار آورده که مردی به حسین علیه السلام گفت:
بنشین تا با هم مباحثه کنیم
امام فرمود:ای مرد!من در دین خود بصیرت دارم وراه هدایت برایم روشن است
اگر در دین خود نادان هستی برو جست وجو کن
تا از دین آگاه شوی.مرا با جدال وگفت وگو کاری نیستزیرا این شیطان است
که انسان را وسوسه واغوا میکند
ودر گوشش میخواندومی گوید:درباره دین با مردم مناظره وجدال کن
تا نگویند تو عاجز وجاهلی ،
انسان در جدال وبحث از چهار قسم بیرون نیست.
1-یا تو با رفیقت راه جدال را می ورزی در چیزی که هر دو آن را میدانید.
در این صورت خیر خواهی را رها ساخته در پی رسوائی یکدیگر میکوشید.
2-یا در باره چیزی بحث میکنید که هر دو نسبت به آن جاهلید،
در این صورت نیز جهل ونادانی خود را اشکار کرده اید واز روی جهالت به جدال پرداخته اید.
3-یا در باره مطلبی بحث میکنید که تو آن را میدانی وطرف نمیداند.
در این صورت به طرف خود ستم روا داشته ای زیرا میخواهی خطا ونادانی اور ا روشن کنی.
4-یا درباره چیزی جدال میکنید که میدانی طرف مقابل در آن مطلب عالم است.
که در این صورت احترام او را پایمال ساخته ای
وقدر ومنزلت او را نادیده گرفته ای وتمام این 4قسم کار نشدنیست
هر کس دارای انصاف باشد وحق را بپذیرد وراه جدال وستیزه را پیش نگیرد
ایمانش متین ودینش نیکوست وعقلش را محفوظ ساخته است.
{فرا رسیدن ماه محرم را به دوستان بزرگوارم تسلیت عرض میکنم}
کلمات کلیدی:
یا رئوف
یه کلیدی روی قلبمه که وصله به چشمهام.....
این اشک هایی که میبینی به خاطر اینه که
انگشتت رو گذاشتی روی کلید قلبم
پینوشت:میدونم خسته اید از این نوشته ها..تحمل کنید.... اینجا رو دارم برای ذره ای خالی شدن.....
2:من نه عاشقم ..نه دیوونه.........قلب همیشه معنی عشق نمیده
کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....
یا رئوف
شما چهرتون چند سال کوچیکتر از سنتونه
ولی نفهمیدن که اون دل بود که زودتر از سنش بزرگ شد......
این به اون دَر
پینوشت رو خودت بنویس
کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....
یا رئوف
اردیبهشت ماه همایش پارس بلاگ
کمی مضطرب ولی اشتیاق داشتم
مکانش رو هم بلد نبودم یکم زودتر راه افتادم
سر خیابون که رسیدم سوار تاکسی شدم کنار دستم یه خانوم نشسته بود
برام جالب بود تبدیل یه فضای مجازی به دنیای واقعی با ادمهای واقعی
وسط راه متوجه شدم خانوم کنار دستیم هم از نویسندگان وبلاگه بهم معرفی شدیم ولی نه من ایشونو میشناختم نه ایشون
خلاصه همراه شدیم به داخل...
از در شیشه ای که اومدم تو چون همه منتظر دوستاشون بودن چشمها منتظر به در بود تا میومدی داخل نگات میکردن....
خلاصه معذب بودیم معذبتر شدیم فقط شانس اوردم خانوم ن کنارم بود
گرفتن کارت خودش ماجرایی داشت قرار بود ساقی رو پیدا کنم....هی ما رفتیم گفتیم فلانی کارت گرفته یا نه اخرم ندیدمش
خب دیگه سعادتی بود که از دست داد
از کلش نمیگم چون حسش نیست (اونوقت باید چند صفحه بنویسم واسه اتفاقا)گریز میزنیم به این جا که میخواستن جایزه کربلا رو مشخص کنند
همه دل تو دلشون نبود
ما هم که راضی بودیم به رضای خدا ومیدونستیم هنوز ادم نشدیم که دعوتمون کنند
این دوستمون خانوم ن دختر بسیار خوش اخلاق وخنده رویی بود از اول تا اخرش از دستش خندیدم
بهم گفت عازم کربلاست.......
همایش که تموم شد وقتی اومدم خونه دیدم بسته های فرهنگیمونو جابجا برداشتیم
کارت همایش ودستکشهام دست دوستم موند
تلفنم زنگ خورد
گفتم دستکشهام هدیه به تو از طرف من ولی قبول نکرد گفت میبرم کربلا برات متبرکش میکنم.....
اینجوری شد که خودمو راه ندادن ولی دلمم نشکستن ...
پینوشت:گاهی با هم حرف میزنیم تلفنی ...ایشون مشاور هستند قراره یروز بریم بیرون تا هم امانتی رو بهم بده هم همدیگرو ببینیم.....
کلمات کلیدی:
یا رئوف
یوقتایی احساس میکنم مغزم توان هیچیو نداره مخصوصا وقتی
واژه ها یهو با هم هجوم میارند یا با ید تصمیمی بگیری که نمیتونی
....یوقتایی سنسورت اینقدر حساس شده که حتی با اشاره یه چشم وابرو هم به صدا در میاد
....گاهی باید تلخی ها رو با شیرینی که در وجودته از بین ببری
خلاصه این که
دل وروح من از جنس میخ نیست که تو با چکش زبانت برآن میکوبی
پینوشت:جوری با دیگران برخورد کن که دوس داری با تو برخورد بشه
گذر زمان حل میکنه ولی بازم ته تهش ذرات معلقی مونده
کلمات کلیدی: دل نوشته هایم .....